پارسا و کسری

بزرگ شدن کسری

کسری جدیدا داره تلاش می کنه بچرخه ، خدا رو شکر از وقتی سنگ کلیش اومده خیلی آرومه و اصلا اذیت نمی کنه ، ماه دوم تولدش خیلی گریه می کرد   ...
9 خرداد 1393

برگشتن از بافت

اینجا هم باغ بابابزرگ بود پارسا خیلی دوست داشتی بری داخل استخر اما آب استخر خیلی سرد بود ، هوا هم ابری بود که بارون خیلی شدیدی هم اومد   روز پنج شنبه از بافت برگشتیم تو مسیر خیلی استراحت کردیم و سفر دو ساعت و نیم تبدیل شد به سفر 5 ساعته     ...
9 خرداد 1393

سفر به بافت

روز 5 خرداد عازم سفر به بافت شدیم ساعت 9 صبح راه افتادیم اول رفتیم باغین کرمان ، اونجا یه نیم ساعتی استراحت کردیم  و پارسا رفت سوار ماشین جلوی پارک شد خواستیم کسری رو هم بزاریم که گریه کرد ، پارسا تنهایی سوار شدی بعد از استراحت دوباره حرکت کردیم رفتیم لاله زار اونجا خیلی گل محمدی بود تو خیلی دوست داشتی بری کنار آب ، بابا هم موافقت کردیم و رفتیم سمت گلای محمدی توی ماشین خیلی سرحال وخوشحال بودی و خیلی خوش گذشت . کسری هم خدا رو شکر همش خواب بود اصلا اذیت نکرد .   ...
9 خرداد 1393

بزرگ شدن لحظه به لحظه پارسا

رو ز به روز و لحظه به لحظه بزرگ می شی و رفتارات و اخلاقت عوض می شه ، خیلی خیلی شیطون هستی ، تو مهد خیلی شیطونی می کنی دوست داری کفشای بزرگترا رو پات کنی ، اینا کفشای عمو منصور بود اینجا با عموها زدین لامپو شکستین داری به بابابزرگ توضیح می دی که چکار کردین   عاشق قایم شدن بین مبل و صندلی های هستی ، اینقدر از این کارت خوشم میومد ...
2 خرداد 1393

تولد کسری

در روز 21 بهمن 1392 ساعت شش و نیم صبح به همراه مامان و فرامرز رفتیم بیمارستان نیک نفس رفسنجان ،  آخه برای تولد کسری از قبل دکتر تاریخ عمل داده بود مثل تولد پارسا ناگهانی نبود . کارای بستری رو انجام دادیم ساعت 8 بستری شدم . ساعت 11:5 کسری به دنیا اومد تنها چیزی از بعد از عمل یادمه اینه که از خواهرم حمیده پرسیدم کسری خوبه با صدای بلند گفت ناز و توپولو خیلی خوشحال شدم که سالم بود .   ...
2 خرداد 1393

بدون عنوان

قربون اون خنده نازت و دندونای نازت بشم     داشتیم می رفتیم بافت خونه بابابزرگت   اینجا هم تو خونه بابابزرگه ، پارسا نوه اول خونواده است     ...
1 خرداد 1393

تولد پارسا

در یک روز گرم تابستانی  در حالی که اصلا انتظارشو نداشتم داخل اتاق عمل صدای گریه اولین هدیه آسمانی رو شنیدم و پارسای گلم ساعت 11:25 شب 28 شهریور 1388 در بیمارستان نیک نفس رفسنجان مصادف با شب تولد باباش به دنیا اومد و دنیای من و باباشو شیرین کرد .
1 خرداد 1393